آخرالزمان، ظهور باطنی ترین بعد هستی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

آخرین مطالب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۷:۱۹
سامان نکوئی

« هوالغفور»

از آنجا که انقلاب اسلامی در مرحله سوم خود (تحقق دولت اسلامی) به سر میبرد و به دنبال آن است تا محتوای نظام،اسلامی و شرعی گردد،حوزه و دانشگاه وظیفه ی خطیری بر عهده دارند تا این امر مهم محقق گردد.

آنچه حائز اهمیت است مبنا و جهت تحول می باشد.اگرچه علوم کنونی موجود در کشور غربی و مبتنی بر شریعت غیر الهی است اما تحول در علوم، بالاخص علوم انسانی به معنای آن نیست که با هر نوع مبنا و جهان بینی صورت گیرد، زیرا ما به دنبال آن نیستیم که از یک صورت غربی به صورت دیگر سیر کنیم وباز در چنگال غرب اسیر باشیم.آنچه نهضت علمی را به عنوان بزرگترین وظیفه عصر حاضر قلمداد میکند و از سوی دیگر بزرگترین جهاد به حساب می آورد نوع تحول در آن مبتنی بر شریعت الهی و بر اساس دیدگاه توحیدی می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۷:۰۰
سامان نکوئی



        برگزاری راهپیمایی 13 آبان با شعارهای حماسی و همیشگی مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل در شاهین شهر

برگزاری راهپیمایی یوم الله 13 آبان با شعارهای حماسی و همیشگی "مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل" در شاهین شهر  شاهین شهر

در این راهپیمایی گسترده که با حضور اقشار مختلف مردم بخصوص دانش آموزان و دانشجویان و طلاب شاهین شهری برگزار می گردید راهپیمایان با شعار های مرگ بر آمریکا , مرگ بر اسرائیل و مرگ بر انگلیس انجاز خود را از سیاست های ظالمانه حاکمان جنایتکار این کشورها اعلام نمودند.

امام جمعه محترم شاهین شهر حاج آقا ملکیان نیز به همراه دیگر مسئولان شهرستان دراین راهپیمایی حضور داشتند.

راهپیمایی از تالار شیخ بهایی تا مصلای نماز جمعه ادامه داشت در پایان نیز مراسم 13 آبان در مصلی با برنامه های سرود و نمایش رزمی کاران و قرائت قطعنامه برگزار گردید.

سخنران مراسم 13 آبان نیز حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا ملکیان بودند که سخنرانی ایشان جهت دانلود موجود می باشد.

دانلود سخنرانی حاج آقا ملکیان



-
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۶:۵۵
سامان نکوئی



مذاکره با امریکا هم حماقت است هم بی غیرتی



مقام معظم رهبری در تاریخ 1381/3/1

کسانی که دم از مذاکره با امریکا میزنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمیدانند، یا الفبای غیرت را بلد نیستند؛ یکی از این دو تاست. در حالی که دشمن این‌طور اخم میکند، این‌طور متکبّرانه حرف میزند، این‌طور به ملت ایران اهانت میکند، تصریح هم مینماید که میخواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند، عدّه‌ای در این‌جا ذلیلانه و زبونانه میگویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم،خواهش کنیم؟! این اهانت به غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانه بیغیرتی است؛ این سیاستمداری نیست. سعی میکنند رنگ و لعابی از فهم سیاسی به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسی است.

چرا عدّه‌ای از مدّعیان سیاست و فهم، نمیفهمند؟! واقعاً جای تأسّف است. حکومتی که این‌طور صریحاً میگوید میخواهم علیه نظام اسلامی و خواستِ ملت ایران عمل کنم و برای براندازی این نظام بودجه میگذارد، ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۲
سامان نکوئی

هنگامی که نگاه به انسان، همانند نگاه به حیوانات دیگر باشد و تنها نطق و سخن گفتن انسان، او را از دیگر موجودات متمایز کند و فلسفه زندگی زمینی انسان به فراموشی سپرده شود، همه معادلات زندگی نیز رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد. خداوند متعال، انسان را خلق نمود تا خود را در او ببیند و تمام آنچه خود دارد را به انسان ارزانی دهد و او را به بالاترین مقامات  و لذتهای موجود در عالم برساند؛ اما جای تاسف است زمانی که همه برنامه های الهی نادیده گرفته میشود و هدایت جامعه براساس دیدگاهی ضد الهی صورت میگیرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۶
سامان نکوئی

«هوالعلیم»

نقطه افتراق و جدایی تمدن غرب و تمدن اسلامی به نوع نگاه به عالم هستی و انسان بر میگردد.اسلام همه چیز را فدای انسان میکند تا این موجود با عظمت که اشرف مخلوقات است به سر حد کمال رسیده و هدف خلقت محقق شود. هدف خلقتی که چیزی جز لقاء الله و رسیدن انسان به خدا نیست و در این جاست که عشق با تمامی معنای خود ظهور میکند.

با بررسی آراء و اندیشه های نظریه پردازان غرب به نقطه ای میرسیم که آن نقطه کاملا مخالف هدف خلقت بشر میباشد. نظریه پردازان مدیریت در تمدن غرب معتقدند همه چیز باید فدای سازمان شود. انسان، ابزار، پول، سرمایه و ... باید در راه تحقق اهداف سازمانی قربانی شوند تا به زعم خود زندگی بهتری برای انسانها فراهم گردد. بسیار جالب است این که عده ی کثیری از انسانها باید حیات دنیوی و اخروی خود را از دست بدهند تا سازمانها به اهداف غیر الهی خود نائل گردند و وعده های دروغین خود را محقق کنند، وعده هایی که هیچ گاه محقق نگردیده. یکی از آن وعده ها ایجاد بهشت زمینی و زندگی سرشار از رفاه و آسایش برای انسانها بوده است که به هیچ وجه محققق نگردیده. تمدن غرب تمام تلاش و ساز و کارهای خود را به کار گرفت تا نشان دهد میتوان با تغییر نگاه به عالم و انسان زمینه ی رفاه و آسایش را برای همگان ایجاد نمود اما این مهم را فراموش کرده بود که آسایش و آرامش تنها در صورتی محقق میشود که نگاه حقیق و صحیح به عالم و انسان شود و حیات زمینی انسان را یک حیات ابدی یا پوچ در نظر نگیرد.اسلام معتقد است سازمان و همه ارکان جامعه که به گونه ای مدعی خدمت به انسانها هستند باید زمینه رشد و کمال انسان را فراهم کنند و در خدمت انسان باشند نه آن که طوق بردگی را بر گردن انسان بیندازند و او را از اهداف الهی و حقیق خود دور کنند. سازمان به خودی خود خوب یا بد نیست نوع نگاه به انسان است که جهت گیری سازمان را مشخص میکند وگرنه جمع شدن عده ای افراد در کنار یکدیگر و کارکردن به صورت گروهی خلاف شریعت الهی نیست، آن چیزی که سازمان را عنصری مضر و ضد انسانی قلمداد نموده نگاه ضد توحیدی سازمان به افراد و اهداف میباشد. همچنین وجود قوانین ضد الهی که سرشار از مولفه های خود خواهی و بردگی است  انسان را بنده و برده سازمان میداند و قرار میدهد. استقلال در غرب وجود ندارد یعنی طوق بردگی و بندگی که سازمان ها بر گردن انسانها نهاده اند، آزادی و استقلال را از آنها گرفته و انسان فراموش کرده که بنده ی الله است. در برابر این دیدگاه ضد الهی، اسلام معتقد است که انسان آزاد است و تنها در برابر خداوند متعال باید بنده باشد. بندگی که سرشار از رهایی و آزادگی از بند نفس اماره و مستکبرین عالم است. اما در غرب همه چیز به گونه ای دیگر معنا میدهد.مدیریت،رهبری،برنامه ریزی، نظم و ... در غرب همه به معنای دیگری است.رهبری یعنی هدایت و سرپرستی افراد درون سازمان جهت تحقق اهداف فردی و سازمانی، اما مهم نیست که این اهداف الهی باشد یا غیر الهی، مطابق با فطرت باشد یا نباشد. تعاریف غرب از مباحث و مولفه های مدیریتی در ظاهر صحیح  ومنطقی به نظر میرسد اما در عمل این گونه نیست. برای مثال در تعریف رهبری آمده است که رهبری یعنی نفوذ در افراد به گونه ای که با میل و خواسته خود در جهت حصول اهداف تعیین شده سازمان گام بردارند. نکته قابل توجه آن است که اهداف توسط سازمان تعیین و تعریف شده است و افراد باید با میل خود به سمت آن اهداف میروند!!  در صورتی که در اسلام این گونه نیست بلکه رهبری نفوذ در افراد است تا آنها را بر اساس فطرت الهی که در وجودشان نهادینه شده به سمت اهداف الهی هدایت کند و آنان را به رفاه و آسایش کامل برساند. رفاه و آسایشی که با رشد و کمال انسانی همراه است و منجر به شکوفایی استعدادهای روحی افراد میشود. در ابتدا تعریف ارائه شده از دیدگاه اندیشمندان غرب غلط به نظر نمیرسد اما زمانی که تعریف حقیقی ارائه میشود آنگاه نقاط ضعف نگاه غربی، خود را مینمایاند. در مباحث دیگر هم به همینگونه است، برای مثال  نگاه غرب و تعریف آنان از نظم در امور کاری و سازمان متفاوت است با آنچه اسلام به آن نظر دارد. آنان نظم را مرتب بودن و یکنواخت قرار گرفتن افراد، ابزار و ... در کنار یکدیگر میدانند جهت انجام فعالیت ها و تحقق اهداف سازمانی.اما در اسلام نظم یعنی هرکاری که صورت میگیرد باید با وجه ملکوتی آن سنخیت داشته باشد. در واقع در اسلام تطابق بین تشریع و تکویین ، نظم خوانده میشود اما در غرب تنها به جنبه زمینی و سطحی نظم نظر میشود. نگاه غرب به این مبانی و مولفه ها در سطحی ترین و نازلترین شکل ممکن خود میباشد و از عمق و افق مبانی موجود تهی میباشد. به همین خاطر است که برنامه ریزی ها و عملکرد آنها تنها برای مدت کوتاهی جوابگو است و آن هم به صورت سطحی و بی نتیجه است. اینکه در اسلام برای هرزمان و ساعتی برنامه خاصی وجود دارد به خاطره همسویی با عالم ملکوت است. به همین دلیل است که انبیا و ائمه(ع) اعمال خود را در زمانهای خاص خود انجام داده و دستورات الهی را نیز بر اساس زمان خاص خود ارائه نموده اند تا هماهنگی میان تکوین و تشریع حفظ شود، در غیر این صورت انسان از الطاف الهی بی بهره می ماند یا نهایت بهره را نمیبرد.

به امید تحقق نگاه توحیدی در همه ارکان جامعه و ظهور انسان کامل که منشاء نگاه توحیدی میباشد.


 فرج زاده

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۱۵:۱۶
سامان نکوئی
«هوالحکیم»

شاید برای بسیاری از اقشار جامعه بالاخص قشردانشجو، این سوال مطرح باشد که چرا علوم انسانی کنونی باید متحول شود؟ آیا علوم انسانی کنونی برای تحقق اهداف فردی وجمعی جوابگو نیست؟ و این که اگر قرار است علوم انسانی متحول شود بر اساس کدامین مبانی و اندیشه این تحول باید صورت گیرد؟ در جواب این سؤالات باید عرض نمود، از آنجا که خداوند انسان را برای رسیدن به کمال و مقام خلیفه اللهی خلق نموده، و تمامی مخلوقات را در جهت کمال انسان آفریده، قطعا علوم مورد استفاده نیز باید دارای همین جهتگیری باشند وگرنه باهدف الهی دچار تناقض گردیده و بشریت را با مشکلات و موانع گوناگون روبرو مینماید. علوم انسانی مدرن، توجه و دقت فراوانی به بعد مادی و دنیایی انسان داشته و در عوض بعد روحانی و اصیل انسانی را نادیده گرفته، و مدعی آن است که عقل بشر برای جوابگویی به تمامی نیازهای فردی و اجتماعی انسانها کافی است و هیچ نیازی به تعالیم انبیاء که نشأ ت گرفته از وحی است وجود ندارد.
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۳
سامان نکوئی
هوالحکیم فرانسیس بیکن، تئوریسین مدرنیزم با نگاه فلسفی و مدرن خود شرایط را به گونه ای فراهم کرد تا فیلسوفانی از جمله دکارت تئوریهای او را تدوین نموده و به صورت فلسفی در آورند. تغییر نگاه به انسان و عالم هستی در غرب، با تئوری های بیکن و دکارت شروع شد و به تدریج در سرتاسر کره خاکی ریشه دوانید و شرایطی را فراهم نمود تا اهداف و آرمانهای انبیاء الهی به حجاب روشن فکری رود. از آنجا که بشر مدرن بر اساس نفس اماره خود عمل میکرد نه نفس مطمئنه، مقدمات به انحراف کشیدن بشریت را فراهم نمود و بشریت را نسبت به نگاه توحیدی بی توجه و غافل نمود و نگاه انسان را از آسمان به زمین دوخت.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۴۷
سامان نکوئی
یکی از نظریه پردازان سازمان و مدیریت به نام لیندبلوم در مورد انقلاب سازمانی بیان میدارد: انقلاب سازمانی انقلابی است که برایش پرچمی برافراشته نشد، هیچ گاه اضطرابی را برنینگیخت و با مقاومتی روبرو نشده. در دورانی که ما آمریکایی ها و اروپاییها بی توجه به رویداد های اطراف سر خود را با مناظره و مباحثه در مورد جامعه باوری، توده گرایی و ... گرم کرده بودیم ، انقلاب سازمانی به شکل خزنده به وقوع پیوست و چهره زندگی ما را تغییر داد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۲ ، ۱۰:۲۰
سامان نکوئی
تحلیلی از استاد طاهر زاده   بسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد گرامی بنده مسئول واحد سیاسی پایگاه بسیج .... هستم و در این پستی که قرار گرفته‌ام یک سالی است که فعالیت دارم و گاهی اوقات با سوالات دوستان درباره‌ی اوضاع سیاسی کشور روبرو می‌شوم و الحمدلله پاسخ‌هایی تقریبا قانع کننده دارم. دو سوال دارم که خواهشمندم تفسیر خودتان را از این دو سوال به طور جداگانه بیان فرمایید: قبل از این که سوالاتم را بپرسم یک مقدمه‌ای کوتاه خدمتتان عرض می‌کنم: دیدی که در قبال سیاست دکتر احمدی نژاد این روزها برای بعضی از طرفداران ایشان به وجود آمده، از ایشان در اذهانِ دوستان فردی ساخته شده که نسبت به ریاست جمهوری 4 سال قبل چرخش 180 درجه‌ای پیدا کرده است. به گونه‌ای که من از دوستان ایشان بودم حال چنان نظرم نسبت به ایشان عوض شده که اگر بار دیگر کاندیدای ریاست جمهوری شود به ایشان رأی نخواهم داد. بنابراین با پاسخ به سوالات زیر کمک بزرگی به من و امثال هم‌فکر و هم‌نظر بنده نموده‌اید. و اما سوالات: 1- چند ماه، شاید هم چند سالی است که قضیه‌ی گروه انحرافی در صحنه‌ی سیاسی کشور به خصوص در سایت‌ها رونق گرفته، موضع گیری‌های عجیب دکتر احمدی نژاد در قبال افراد این گروه انحرافی مثل جمله‌ای که ایشان درباره‌ی آقای مشایی بیان کردند: "من آقای مشایی را 25 سال است که می‌شناسم و ایشان فردی باتقوا و پرهیزگار است". اگر آقای مشایی پرهیزگار و باتقواست صحبت‌هایی که می‌کند مثل دوستی با مردم اسرائیل، فرهنگ ایرانی و... نمی‌تواند صحبت‌های یک انسان باتقوا باشد. نظرتان در قبال این گروه انحرافی و صحبت‌های دکتر درباره‌ی این گروه را بیان فرمایید.2- قانون گریزی‌های دکتر در طول پیدایش گروه انحرافی و در طول این دو سال ریاست جمهوریِ جدید مثل عدم انتخاب وزیر برای بعضی وزارت خانه‌ها, مدیریت وزارت خانه‌ها به طور شخصی که طبق قانون مجلس، رییس جمهور خود نمی‌تواند مدیریت وزارت خانه را بر عهده بگیرد و موظف است طبق زمانی مشخص، وزیر برای وزارت خانه‌ی مذکور معرفی کند، عدم اجرای سریع حکم حکومتی امام خامنه‌ای پیرامون برکناری مشایی از معاون اولی و اجرای این حکم پس از یک هفته، رها کردن کشور به مدت 10 روز و خانه نشینی ایشان و ... . نظرتان را هم در این مورد بیان فرمایید. با تشکر فراوان از استا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۱۹
سامان نکوئی